نوشته شده توسط : مروارید شیطون



:: برچسب‌ها: چت روم , اول چت , چت روم اول چت , چت روم شلوغ , اول چت , چت روم بزرگ , اول چت , اولین چت روم , چت روم اول چت , اول چت ,
:: بازدید از این مطلب : 270
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 27 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مروارید شیطون

 

مرد سرت رو بالا بگیر از چی‌ خجالت میکشی؟


خجالت را باید کسانی‌ بکشند که نان را از سفره تو دزدیده‌اند


و حساب بانکی شان را در کشورهای دیگر پر کردند.


خجالت را باید کسانی‌ بکشند


که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دهند


و غیر از ریا چیزی برای زندگی ندارند!




:: برچسب‌ها: چت روم , اول چت , چت روم اول چت , چت روم شلوغ , اول چت , چت روم بزرگ , اول چت , اولین چت روم , چت روم اول چت , اول چت ,
:: بازدید از این مطلب : 1705
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 27 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مروارید شیطون



:: برچسب‌ها: چت روم , اول چت , چت روم اول چت , چت روم شلوغ , اول چت , چت روم بزرگ , اول چت , اولین چت روم , چت روم اول چت , اول چت ,
:: بازدید از این مطلب : 336
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 27 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مروارید شیطون

 

 

متاسفانه ایام عید نسبتا به تلخی گذشت.

هفته دوم عید ناراحتی شدیدی را ایجاد کرد که  نمی دونم چطور باید بیانش کرد.

حوصله چیزی رو ندارم

از خودم  و ویروس نکبت بار تنبلی که باعث شده تا ساعت 1 ظهر بخوابم ناراحتم.

تصمیم گرفتم قدری تغییر ایجاد کنم و کمی زاویه دار به مسائل نگاه کنم.

و من الله توفیق

 


منبع این نوشته : منبع 

 

 
 
 

اول ابتدایی




آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

                                                      بغض چندین ساله ی ما باز شد

                                                      یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

سال تحصیلی جدید باید رسما تحصیل را آغاز میکردیم.

قبل از تحصیل علاقه شدیدی به نوشتن و خواندن داشتم. روزنامه ها را جلوی چشمم میگرفتم و از خواهرم می خواستم که کمکم کند تا بدانم که چه نوشته است.خواهرهایم همیشه در این زمینه کمک حال بودند و نقش زیادی در کمک به مطالعه من میکردند.....

 

علی رغم علاقه ام به خواندن و نوشتن در سال تحصیلی اول که در زمان ما ثلثی بود توفیق چندانی نداشتم  و حتی کار به جایی رسید که از بقیه بچه ها هم احساس میکردم ضعیف ترم در درس. تا این که یک  روز اواخر ثلث اول فهمیدم که درس ها سخت نیستند! یعنی انگار یک دفعه دنیایی از فهم به من اعطا شد! 

خلاصه اش این که با وجود شیطنت های بسیار و همراهی با "مهران" و "شاه نبات" در درس هم عقب نیفتادم.....

 

معلم آن سال ما آقای  ناصر حسین خانی بود در دبستان انقلاب شهر خرمدره، انسان مودبی بود و با بچه ها شوخ و مهربان بود.

یک روز طبع شرارتم گل کرده بود که اذیت کنم ، چون جثه ریزی داشتم در پشت لنگه ی در راهرو قایم شدم و همه کلاس دنبال من میگشتند که ببینند کجایم!

نیم ساعتی گشتند تا این که خوشحال و خندان خارج شدم که دو تا لگدی از آقای حسین خانی عزیز _که در همه حال دوستش میدارم_ نصیب بنده شد و قدری خاطر عزیزم مکدر شد!

 

همه اش میخندیدم. برایم اهمیتی نداشت که چه پیش می آمد فقط میخندیدم!

مدیر مدرسه مرد خشنی بود به نام آقای اسفندیاری که همه حتی پنجم ها از او میترسیدند و مدام به دانش آموز ها میگفت "کودن عوضی"  و حسابی تهدید میکرد و شلنگ میزد و من از ترس وی زنگ های تفریح هیچ وقت در کلاس نمی ماندم.

یکی از معضل هایم همان مراسم های آغازین با حضور آقای ایوبی عزیز بود!

در برف ها با گام ها کوچکمان به سمت برف ها و مدرسه می رفتیم. چکمه های پلاستیکی در پایمان میکردیم و کلاه هایی سرمان میکردیم که فقط چشم هایمان معلوم بود. در آن صبح های واقعا سرد و بعضا بادی مجبور میشدیم به زور مدیر گرامی نزدیک به 20 دقیقه در آن هوا بایستیم. همیشه آرزو میکردم سریع تر بریم داخل ! اما نمیشد که نمیشد!

در آن سال با محمد دیگر همکلاس نبودیم چون شناسنامه اش کوچک بود او را دوباره به پیش دبستانی فرستند و یک سال از ما عقب ماند. 

آن روزها الکی مدرسه ها را تعطیل نمی کردند . برف تا زانویمان بود و مدرسه قدری از محیط شهری دور بود ولی باز هم تعطیلی در کار نبود......

همه جای مدرسه مان خراب بود، نیمکت ها ، سقف کلاس ها ، آب خوری ها ، حتی درهای دستشویی ها، اما دل هایمان ساده و سالم بودند. با هم می خندیدیم! به هم  نگاه میکردیم و بی واسطه می خندیدیم.به سوراخ های روی دیوار میخندیدیم! به گربه ی کتاب درسی میخندیدیم ، خوراکی هایمان را صادقانه تقسیم میکردیم و شادمانه دنبال بازی میکردیم. عشقمان فوتبال بازی کردن بود! اما توپ هم توی دفتر مدرسه بعضی اوقات پیدا نمیشد! 

 

ای که چه شادی ها و دنیای امنی داشتیم!

از دست بابا آب می گرفتیم و الفبای زندگی بود که خوانده میشد و رجعت آرامش و شادی های خالصانه و پاک کودکانه.

بچه ها مدام به دنبال در رفتن از کلاس بودند. همه با هم یک دفعه اجازه میگرفتند که بروند دستشویی! بعضی ها کم رو تر بودند و اجازه نمیگرفتند! یا وقتی معلم سوال میکرد استرس می گرفتند و از بد حادثه سر کلاس خرابکاری میکردند! معمولا معلم جواد رو که به نوعی مبصر کلاس بود با این ها میفرستد تا منزلشان تا تعویض لباس کنند!

در آن سال یک سال پنجمی بود به نام ----- که عجیب علاقه مند بود به اذیت کردن سال اول ها! ما را اذیت میکرد و میترساند . ما هم دسته جمعی حمله میکردیم بهش! الان که فکر میکنم میبینم احتمالا از یک نوع بیماری روانی جدی رنج میبرده است!

آن سال با خواندن اسم من و چند نفر دیگر در سر صف به عنوان شاگردهای ممتاز به پایان رسید! وای که چقدر خوشحال بودیم که باید به دنبال توپ در تابستان میدویدیم!

تلویزیون را روشن میکردیم و با حرص و ولع به برنامه ها خیره میشدیم و مدام هم آقای خاتمی رو میدیدیم که رئیس جمهور وقت بود........

فوتبالیست ها کارتون محبوبمان بود! آخ که چقدر شوت زدن های سوباسا را دوست داشتم و آرزو داشتم مثل او بتوانم بازی کنم .

بعدها زندگی نشانم داد که گاهی گل به خودیی هایی میزنیم که به سختی حتی دروازه بانی مثل واکی بایشی هم میتونه بگیرتشون!

سال اول دبستان ما نیز به همین ملاحت گذشت.

گر به کعبه نرسیدیم لاقل در حد وسع خویش برای جبران دویدیم........

 

زندگی برای ما مثل یک رود جریان داشت شاید کم آب بود ولی از دل روزگار صخره ای میگذشت و ما نیز گویی همچنان به دنبال قایق هایمان در جوی آب به دنبالش روان بودیم.....

پ ن 1: چند وقت پیش جواد را در ابهر دیدم که نامزد کرده بود و با نامزدش در خیابان بودند.

عکس زیر هم که خودم گرفتم شاید تصویری باشد که در ذهنتان بیاید:

 



 


منبع این نوشته : منبع 

میکردیم ,کلاس ,مدرسه ,بودند ,آقای ,داشتم ,حسین خانی

 
 
 

آی ربابه جان.....




حاصل 4 سال زندگی در مازندران و بابلسر آشنایی با موسیقی محلی آن ها و بالاخص موسیقی های جشن ها و عروسی هاشون بود. 

یکی از آهنگ های زیبای شمالی به نام آی ربابه جان رو واستون میزارم تا دانلود کنید.

امیدوارم لذت ببرید 

 

دانلود آهنگ آی ربابه جان

 

 


منبع این نوشته : منبع 

ربابه

 
 
 

طلوع من طلوع من!




سلامی عالی به دوستانی متعالی!

الان که در حال نگارش این پست هستم بسیار خوشحالم چون تعطیلات نوروزو و خیلی از دوستان و اقوام رو دیدم که باعث تجدید دیدار شده و روحیه ام رو خیلی بهتر کرده. از طرفی هم چون محسن پسرعموم داره ازدواج میکنه خیلی جنبه فان بیشتری یپدا کرده این دیدار ها چون بعضی آشنایان فکر می کنند من این شکر رو خوردم و دارم زن میگیرم.

 

خلاصش از مطلب دور نشیم! لطفا این آهنگ زیبا از سیاوش قمیشی رو از دست ندید!

آهنگ طلوع من طلوع من!

 

سیاوش قمیشی

 

 

 

 


منبع این نوشته : منبع 

طلوع ,خیلی

 
 
 

خاطرات پیش از دبستان




سال های 76 و 75 بودند.

سال هایی که خاطرات واضحی دارم از آن ها ، سال هایی که می توانم آن انها را توصیف کنم.

از آن های کودکی به خاطر دارم که عموما ساکت بودم و به کارهای دیگران نگاهمی کردم و شنیدن جزو علایقم بود. چون در آن موقع مثل بچه های امروزی خبری از پلی استیشن و ... نبود و اگر هم می بود وضعیت مردم طوری نبود که در خانه هایشان از این وسایل که آن موقع لوکس حساب میشد داشته باشند  پس در خانه معمولا  تنها بودم چون برادری نداشتم ساکت بودم و یا جلوی در خانه امان می نشستم. 

پارکی در نزدیکی خانه امان بود که محوطه چمن کاری زیبایی داشت و برای دوران کودکی ما بزرگ و مورد پسند بود. 

با پسرعمویم مهران که همسن خودم بود  و بعدها همکلاسی هم شدیم بیشتر وقتمان را می گذراندیم. گاهی در همان کوچه مینشستیم و با پسر همسایه که فکر کنم اسمش امیر بود  بازی های کودکانه انجام می دادیم .

رزونامه ها را نمی توانسم بخوانم ولی علاقه زیادی داشتم که بتوانم و فقط عکس فوتبالیست ها رو نگاه میکردم .

تلویزیون هم برنامه هایش همان موقع هم برای من جذاب نبود که نبود!

بزرگترین نگرانیم این بود که از پیج تا کارتون فقط یکیشو خوشم میومد که آن لعنتی هم وسطش برفکی میشد تلویزیون یا برق می رفت و این مسائل .

کارتون محبوب کودکیم هم مان فوتبالیست ها بود که با هر شوت سوباسا که یک قسمت طول میکشید شب ها چقدر فکر می کردم که من بودم چطوری شوت می کردم.

به شدت رقابتی بودم همان موقع هم، میل عجیبی به کمال گرایی داشتم.

طوری که تا دوره راهنمایی و حتی اواسط دبیرستان هم این کمال گرایی از بین نرفت  و بسا آسیب ها هم که از همین کمال گرایی خوردم.

از خاطرات کودکی پیش از دبستان همین خاطرات کوتاه و لحظه های خاکستری رو دارم.

دبستان بماند برای روزهای بعد.....

 

تصویر پایین هم تصویری است از خیابان پشتی کوچه ما که بعدها در موردش بیشتر خواهم نوشت

 

خیابان پشت کوچه ما

 


منبع این نوشته : منبع 

خاطرات ,نبود ,خانه ,دبستان ,گرایی ,کمال ,کمال گرایی ,همان موقع ,خانه امان ,ساکت بودم

 
 
 

افسانه الدورادو




 

افسانه الدورادو:

الدورادو یه شهره که بشرهنوز نتونسته پیداش کنه ازنظرمن یه آرمانشهره!این مطلب رو بخونید میفهمیدقضیه ازچه قراره:

شهر افسانه ای طلا، شهر گنج های بی کران، که در نقطه ای نا معلوم در جبال آند قرار دارد.

تحقیقات نشان می دهد این جستجوها از اصل بیهوده بوده، زیرا الدورادو نه نام یک شهر بلکه نام یک شخص است.

افسانه ی الدورادو نخستین بار از طریق فاتحان اسپانیولی که تحت فرماندهی بالیوا در قرن شانزدهم به آمریکای مرکزی حمله بردند به ما منتقل شده است.

هنگامی که آن ها در قاره ی آمریکا پیش می رفتند، افسانه هایی درباره ی سرخپوستان خورشید پرست، چیبچا، شنیدند که در دشت های سرد و مرتفع نزدیک بوگوتا پایتخت کلمبیا می زیستند.

گفته شد این قبایل، طلا را فلز خورشید می نامیدند: آن ها زینت آلاتی از طلا به خود می آویختند و بیش از 200 سال ساختمان هایشان را با صفحاتی از این فلز می پوشاندند.

لوییزراما صاحب منصب اسپانیولی در1535 گزارش کرد که سرخپوستی به او گفته دریاچه ای کوهستانی و مقدس در نقطه ای از این سرزمین وجود دارد که سرشار از طلاست و فرمانروای این شهر تن پوشی از طلا در بردارد. با شیوع این قصه ها، نام الدورادو به عنوان شهری از طلا جان گرفت. محل اصلی آن نامعلوم بود اما در نقشه های کشور برزیل محلی هم برای آن در نظر گرفته شد.

در قرن شانزدهم بارتلموس ولرز سرمایه داری معروف چندین گروه اکتشافی را در جستجوی الدورادو به کلمبیا فرستاد. آن ها هر سرخپوست بد اقبالی را که به چنگشان می افتاد تا سر حد مرگ شکنجه می دادند تا راز الدورادو را برای آن ها بازگو کند و البته به هیچ نتیجه ای نرسیدند.

اما قصه ی شهر افسانه ای چنان کاشفان را کور کرده بود که از یاد برده بودند الدوراد علاوه برانکه به معنای شهر طلا تفسیر شده معنای مرد طلا هم می داد.

همین معنای دوم است که با افسانه ی چیبچا افسانه ای که جویندگان طلا آن را از یاد برده بودند مطابقت دارد.

قوم چیبچا طلا را پرستش می کردند رئیس و خدای آن ها در دریاچه زندگی می کرد. این خدا آنچنان هیبت ترسناکی داشت که هیچکس حتی رئیس قبایل اجازه نداشت به او بنگرد. اما سالی یکبار در مراسمی چشمهای خود را می بستند و بدن خدای خود را صمغ آلود کرده به سراپای او گرد طلا می پاشیدند، آنگاه کلکی را با توده های عظیم مجسمه های طلای حیوانات و تزئینات دیگر می انباشتند. کلک به وسط دریاچه ی مقدس گواویتا برده می شد و در آنجا نجبا و راهبان آن هدایا را به درون دریاچه می انداختند.

دریاچه ی گواتاویتا دریاچه ای واقعی است اما شواهد قانع کننده برای اثبات این ماجرا تا سال 1969 به دست نیامد، در این سال دو کشاورز که در جستجوی سگ گمشده ی خود بودند در تپه های نزدیک شهر بوگوتا، بدرون غار کوچکی رفتند و در آنجا قایق کوچکی پیدا کردند که از طلای خالص بود. بر عرشه ی این پارو زن پشت به خدای طلایی خود نشسته بودند. اما دریاچه هنوز از تسلیم طلاهای خویش امتناع می ورزد.

در 1580 دون آنتونیو سیلودای اسپانیایی 8000 سرخپوست را وا داشت با ایجاد نهرها و کشاندن آب دریاچه به آن ها، دریاچه را بخشکانند

اما دیواره های نهرها فرو ریخت و سرخپوستان دست از کار کشیدند زیرا می ترسیدند خدای خورشید از ربودن طلاهایش خشمگین شود.

 

1823 و مجددا در 1900 تلاش هایی برای خشکاندن آب گواتاویتا صورت گرفت اما شئی با ارزشی پیدا نشد زیرا اعماق دریاچه قیفی شکل هرگز جستجو نشد و این همان جایی است که الدورادو نفایس خود را پنهان کرده تا آن را به خدایان خشمگین هدیه کند.



الدورادو


منبع این نوشته : منبع 

دریاچه ,الدورادو ,افسانه ,خدای ,بودند ,معنای ,برده بودند ,افسانه الدورادو

 
 
 

معرفی دوم!




 

مختصری بر شرح حال خودم :

 

متولد شهرستان ابهر هستم در استان زنجان و اصالتامتعلق به منطقه اوریاد جایی که مدرنیته کمتر بهش رسیده و آدم های باصفایی داره. شاید چیزی از اخرین مدل هیوندا و لامبورگینی ندونن ولی زندگیشون هنوز واقعیه و وقتی باهاشون حرف میزنی یک  سادگی خاصی دارن.

از خط اصلی دور نشیم.

دوران ابتدایی را در شهرستان خرمدره سپری کردم و در مدرسه انقلاب خاطراتی که از هر مقطع دارم را جداگانه خواهم نگاشت. 

مدرسه مان کوچک بود و یک کمی دور ولی راضی بودیم. دور و بر مدرسه مان سگ و گرگ پیدا میشد ولی گویا دلشان به حال کوچکی ما می سوخت که هیچگاه شاهد هیچ حرکتی از جانبشون نبودیم طی سالیان تحصیل.

درباره این سال ها مفصل خواهم نوشت.

برای راهنمایی در سال سال 1383 در ازمون ورودی مدارس نمونه دولتی شرکت کردم و پذیرفته شدم. به ناچار هر روز به شهر ابهر می رفتیم برای ادامه تحصیل  و انصافا هم مدرسه خوبی بود.

 

ابهر

خاطرات انجا نیز تلخی هایشان بیشتر یادم می آید و بعدا صفحات وبلاگ پر خواهد شد.

دبیرستان علی رغم ماجراهای طولانی به یک مدرسه مشارکت مردمی به نام باهنر رفتم. اون اج خاطرات خوش بسیاری برایم داشت که هنوز برایم تازه اند و لازم به ذکر است که بعدها عرض خواهد شد خدمتتون.

پیش دانشگاهی نیز در مدرسه سعدی خرمدره  گذشت که از تلخ ترین سال های تحصیلیم بود ولی عاقبت خوشی را داشت.

در کنکور سراسری شرکت کردم در رشته ریاضی که با رتبه نجومی از خیرش گذاشتم  و از طریق کنکور گروه زبان های خارجه در دانشگاه مازندران پذیرفته شدم(ورودی 90) و هم اکنون ترم آخر هستم!

 

 

 

 

میدان معلم خرمدره


منبع این نوشته : منبع 

مدرسه ,شرکت کردم

 
 
 

پنجمین آهنگ خاطره انگیز




برای دهه شصتی ها و هفتادی ها یک آهنگ بود که خیلی خاطره انگیز بود چون نمیشد یک عروسی برگزار بشود و این آهنگ نباشد!

 

این شما و این هم دکتر شماعی زاده و دخترش و ...!

دانلود آهنگ یه دختر دارم از حسن شماعی زاده

 

امیدوارم حسابی لذت ببرید و خاطراتتون زنده بشه!

تصویریش رو هم دارم ببینم چقدر طالب داره این آهنگ در صورت لزوم تصویریش رو هم میزارم با کیفیت عالی 

حسن شماعی زاده


منبع این نوشته : منبع 

آهنگ ,شماعی زاده ,خاطره انگیز

 
 
 

کادوی سال نو!




سلام!

بی مقدمه بگم 5 ساعت دیگه سال 1394 شروع میشه و من خیلی آروم در کنار خانواده نشستم و دارم لذت میبرم!

صبح نزدیک بود عیدمون عزا بشه چون خبر رسید که عموی بابام مرده که خوشبختانه تکذیب شد! منتها تا اطلاع ثانوی ایشون مفقود شدن که چنان چه خبری از ایشون دارید بد نیس یه خبری به ما برسونید!!!

هر عیدی مطلبه که یه عیدی داده بشه و خب ما هم که مستحق آبرومندیم! در حد وسعمون عیدی میدیم.

لطفا این دو تا فایل رو دانلود کنید و یه کم شاد بشین!

دانلود آهنگ سوگند 

و اما

دانلود آهنگ سوگند-جعفر!

 

نوروز

 

انشالله سال بسیار خوب و بابرکتی داشته باشید!

 



:: برچسب‌ها: چت روم , اول چت , چت روم اول چت , چت روم شلوغ , اول چت , چت روم بزرگ , اول چت , اولین چت روم , چت روم اول چت , اول چت ,
:: بازدید از این مطلب : 477
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 27 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مروارید شیطون

 

 

پنـــج حدیـــــث براــے طبیعــــــت :

 

۱- قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : لا تُحرِقُوا النَّخلَ و لا تُغرِقوهُ بِالماءِ و لا تَقطَعُوا شَجَرَةً مُثمِرَةً و لا تُحرِقُوا زَرعاً لأِنَّکُم لا تَدرونَ لَعَلَّکُم تَحتاجُونَ إلَیهِ. 

 

نخل را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید. درخت بارور را قطع نکنید و زراعت را به آتش نکشید؛ زیرا شما نمی‏دانید، شاید در آینده به آن نیازمند شوید

 

 

۲- قال الامام علی‏ - علیه السلام - : النَّظَرُ إلَی الخُضرَةِ نُشرَةٌ. 

 

نگاه کردن به سبزه، موجب شادابی است.

 

 

۳ - قال الامام الصادق‏ - علیه السلام - : لاتُفسِدْ عَلَی القَومِ ماءَهُم. 

 

آب مورد نیاز مردم را آلوده نکن.

 

 

۴-قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : مَن نَصَبَ شَجَرَةً و صَبَرَ عَلی‏ حِفظِها والِقیامِ عَلَیها حَتّی‏ تُثمِرَ کانَ لَهُ فی کُلِّ شَی‏ءٍ یُصابُ مِن ثَمَرِها صَدَقَةٌ عِندَ اللَّهِ.

 

هر کس درختی بکارد و در نگهداری آن بکوشد تا میوه دهد، در برابر هرچه از آن میوه به دست آید، پاداشی نزد خدا خواهد داشت.

 

 

۵-قال الامام الصادق‏ - علیه السلام - : لاتَقطَعُوا الثِّمارَ فَیَبعَثَ اللَّهُ عَلَیکُم العَذابَ صَبًّا.

 

درختان میوه را قطع نکنید که خداوند بر شما عذاب فرو می‏ریزد.. 

 

.................. 

 

۱- الکافی، ج 5، ص 29

۲-نهج البلاغه، حکمت 400

۳- الکافی، ج 3، ص 65

۴-میزان الحکمه، ح 9143

۵-الکافی، ج 5، ص 294

 

 

 

 

هر بلایی که به ما می رسد بر اثر دوری از روایات اهل بیت علیهم السلام است. آیت الله بهجت ره 

 

سلامتی و سعادتمندی شما آرزوی قلبی حقیر است. 


منبع این نوشته : منبع 

الله ,علیه ,السلام ,الکافی، ,میوه ,الامام ,علیه السلام ,الصادق‏ علیه ,الامام الصادق‏ ,رسول الله ,الله علیه

 
 
 

فضل مادر ابا الفضل در بیان چند عالم




عالم جلیل القدر، زین الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت ام البنین علیهاالسلام می گوید:

 

«ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتند.»

 

 

هم چنین علامه سید محسن امین می گوید:

 

«ام البنین علیهاالسلام ، شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.» 

 

علی محمد علی دُخَیِّل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می نویسد:

 

 

«عظمت این زن (ام البنین) در آن جا آشکار می شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می دهند، به آن توجه نمی کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین علیه السلام می پرسد؛ گویی امام حسین علیه السلام فرزندِ اوست نه آنان».


منبع این نوشته : منبع 

البنین ,علیه السلام ,حسین علیه ,امام حسین ,البنین علیهاالسلام

 
 
 

داستانی عبرت آموز




 

پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت،نیمه شب درویش , به مناجات با معبود , پرداخت, که بیگناهم. 

پادشاه, خواب دیدکه بیگناه است، پس اورا آزاد کرد، 

 

به درویش گفت حاجتی بخواه

 

 

درویش گفت : وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکندتامرا ازبند رها کنی،، نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم،،،


منبع این نوشته : منبع 

درویش

 
 
 

دریا دریا صلوات




صلوات ها

 

 

صلواتى که انسان را یک هفته در امان دارد 

از حضرت صادق علیه السلام در بحار جلد 90 صفحه 56 نقل شد که هر کس بعد از نماز ظهر روز جمعه سه مرتبه بگوید:

اللهم اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .

در امان است تا جمعه دیگر.

 

 

 

صلواتى که تا یک هفته ملائکه برایش صلوات فرستند 

در کتاب جمال الاسبوع از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است : هر کس بعد از نماز عصر روز جمعه ده مرتبه بگوید:

اللهم صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الاوصیاء المرضیین بافضل صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ علیهم بافضل بَرَکَاتِکَ وَ علیه وَ علیهم السَّلَامُ وَ عَلَى ارواحهم وَ اجسادهم وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ . ملائکه براى آن شخص از اى جمعه تا جمعه دیگر در همین ساعت صلوات مى فرستند.

 

 

جهت نجات از آتش جهنم

در کتاب ثواب الاعمال از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که به صباح بن سیابه فرمودند: میل دارى به تو تعلیم نمایم چیزى را

که روى تو را از گرمى آتش جهنم نگه دارد. عرض کرد: بلى فرمودند: بعد از نماز صبح صد مرتبه بگو:

اللهم صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

که حق تعالى نگه مى دارد روى تو را از گرمى جهنم.

 

 

 

صلوات جهت یک سال گناه 

از حضرت صادق علیه السلام منقول است هر که در روز جمعه بعد از نماز صبح بگوید

اللهم اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ وَ جمیع خَلْقِکَ وَ سَمَائِکَ وَ أَرْضِکَ وَ انبیائک وَ رُسُلِکَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .

تا یک سال هیچ گناهى بر او نوشته نشود.

بحار الانوار ج 89 ، ص 354

 

 

 

صلواتى که هر مرتبه آن ، ثواب ده هزار صلوات است

اللهم صَلِّ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ مَا اخْتَلَفَ الملوان وَ تُعَاقِبْ العصران وَ کَرَّ الْجَدِیدَانِ وَ ستقبل الفرقدان وَ بَلَغَ رُوحَهُ وَ أَرْوَاحَ اهل بیته مِنَّا التحیه وَ السَّلَامُ 

 

 

 

صلواتى که فضیلت بسیار براى آن نقل شده است 

روایت است که هر که سه مرتبه در بامداد و سه مرتبه در آخر روز این صلوات را بخواند، گناهانش آمرزیده شود و شادى او همیشه باشد و دعایش مستجاب گردد، روزیش فراخ شود و بر دشمن غلبه یابد و در بهشت از رفیقان محمد صلى اللّه علیه و آله باشد.

اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطى وَیا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الاَْوَّلینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الاَّْخِرینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمَلاَءِ الاَْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسیلَةَ وَالْفَضیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ وَالدَّرَجَةَ الْکَبیرَةَ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْنى فِى الْقِیمَةِ رُؤْیَتَهُ وَارْزُقْنى صُحْبَتَهُ وَتَوَفَّنى عَلى مِلَّتِهِ وَاسْقِنى مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنَّیئاً لا اَظْمَاءُ بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَعَرَِّفْنى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ مِنّى تَحِیَّةً کَثیرَةً وَسَلاماً

 

 

 

صلوات جهت پاک شدن از تمام گناهان

و ابن بابویه از ابوحمزه روایت کرده است که از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم که چگونه صلوات فرستم بر (محمد و آل محمد) فرمود : که مى گویید:

صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ مَلَائِکَتِهِ وَ انبیائه وَ رُسُلِهِ وَ جمیع خَلْقِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ ال مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ علیه وَ علیهم وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ . عرض کردم چه خواهد بود ثواب آن ؟ فرمودند: به خدا قسم از گناهان بیرون مى آید، مانند روزى که از مادر متولد شده است.

 

 

 

صلوات پر فضیلتى بعد از نماز ظهر جمعه

در بحارالانوار از امام صادق علیه السلام منقول است : هر کس این صلوات را بر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرستد گناهانش محو مى گردد و بر دشمنانش یارى کرده شود و روزى بر او گشاده مى گردد و در بهشت از رفقاى حضرت محمد صلى اللّه علیه و آله خواهد بود.

اللهم صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّى لَا یَبْقَى صَلُّوهُ اللهم بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّى لَا یَبْقَى برکه اللهم وَ سَلِّمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّى لَا یَبْقَى سَلامُ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ حَتَّى لَا یَبْقَى رَحِمَهُ .

 

 

 

صلوات جهت پاک شدن از گناهان به مدت یکسال

در مصباح المتهجد از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است ، هر کس بعد از نماز ظهر بگوید:

اللهم اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. تا یک سال هیچ گناه بر او نوشته نمى شود.

 

 

صلوات بسیار مهم و با فضیلت بسیار

اللهم صَلِّ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ وَ اله صلاه نتجینابها مِنْ جمیع الاهوال وَ الافات وَ تُقْضَى لنابها جمیع الْحَاجَاتِ وَ تطهر نابها مِنْ جمیع السیئات وَ ترفعنابها عِنْدَکَ أَعْلَى الدَّرَجَاتِ وَ تُبَلِّغُنَا بها أَقْصَى الْغَایَاتِ مِنْ الخیرات فِى الحیاه وَ بَعْدَ الْمَمَاتِ أَنَّکَ عَلَى کُلِّ شى ء قَدِیرُ .

 

 

 

صلواتى که از اسرار مى باشد

این صلوات از اسرار مى باشد که اگر براى آخرت بخواند معنویات به دست مى آورد و مشهور است اگر براى دنیا بخواند گنج پیدا خواهد کرد. ده مرتبه صبح ، ده مرتبه عصر، نزدیک مغرب و عشا بخواند و براى ختم 99 مرتبه لازم است.

اللهم صَلِّ عَلَى سیدنا وَ حبیبنا وَ شفیعنا مُحَمَّدِ حاء الرحمه وَ میمى الْمُلْکُ وَ دَالُّ الدَّوَامِ اسید الْکَامِلِ الْفَاتِحُ الْخَاتِمُ کُلَّمَا ذِکْرَکَ وَ ذَکَرَهُ الذَّاکِرُونَ وَ کُلَّمَا سهى وَ غَفَلَ عَنْ ذِکْرَکَ وَ ذَکَرَهُ الْغَافِلُونَ صلواه دائمه بدوامک باقیه بِبَقَائِکَ لامنتهى لها دُونَ ذَلِکَ وَ عَلَى اله وَ أَصْحَابُهُ کَذَلِکَ أَنَّکَ عَلَى کُلِّ شى ء قَدِیرُ وَ بالاجابه جَدِیرُ . 

 

 

ختم صلوات

مدت سیزده روز هر روز یکهزار مرتبه در وقت معین با تسبیح تربت بهتر است هر روز به روح یکى از چهارده معصوم صلوات بفرستد اول به روح پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله ، دوم فاطمه زهرا سلام اللّه علیها، سوم على علیه السلام تا روز سیزدهم بر امام حسن عسکرى علیه السلام و بعد رو به قبله تسبیح را آویزان نموده و هر وقت حاجتش برآورده شد هزار مرتبه صلوات به روح مقدس امام زمان مى فرستد و قدرت خدا را مشاهده کند. 


منبع این نوشته : منبع 

مُحَمَّدٍ ,صلوات ,عَلَى ,علیه ,مرتبه ,اللهم ,عَلَى مُحَمَّدٍ ,علیه السلام ,صادق علیه ,اللهم صَلِّ ,صَلِّ عَلَى ,اللهم صَلِّ عَلَى ,عَلى مُحَمَّ

 
 
 

روز جمهوری اسلامی ایران




صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت ا... است از بزرگترین اعیاد ملی و مذهبی ماست و ملت ما باید این روز بزرگ را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره های قصر 2500 ساله حکومت طاغوتی فرود ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین جانشین آن گردید . " پیام امام خمینی 12/1/58 روز 12 فروردین 1358، روز اعلام نتایج همه پرسی در مورد نوع حکومت پس از انقلاب اسلامی بود که طی آن 2/98 درصد مردم ایران به " جمهوری اسلامی " رای آری دادند. مردم ایران اسلامی اگرچه در طول مبارزات انقلابی خود شعار استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی را در سرلوحه شعارهای خود قرار داده بودند و به این ترتیب با فریادهای خود اجماع قاطع خود را در مورد جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند اما جهت تثبیت ثمره مبارزات اسلامی خود در روزهای دهم و یازدهم فروردین 58 با حضور در پای صندوقهای رای به حکومت " جمهوری اسلامی " رای قاطعی دادند. پیش از آن برخی گروهها و جریانات سیاسی ناهمسو با جریان عمومی مردم پیشنهادهای مختلفی مانند جمهوری ( بدون قید اسلامی ) و یا جمهوری دمکراتیک و ... جهت نوع و شکل حکومت آینده می دادند. اما حضرت امام خمینی از مردم خواستند که " رای بدهید به جمهوری اسلامی ، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر . " به این ترتیب 2/98 مردم با لبیک به ندای رهبر خود پایه های نظام اسلامی را تثبیت کردند و خواستار حاکمیت اسلام ناب و مترقی در حکومتی بر پایه مشارکت و حضور مردم در سرنوشت خویش شدند.


منبع این نوشته : منبع 

اسلامی ,جمهوری ,حکومت ,مردم ,دادند ,فروردین ,جمهوری اسلامی ,مردم ایران ,امام خمینی

 
 
 

همدلی و همزبانی در دو پرده




تبیین شعار سال با استفاده از سخنرانی رهبری در حرم رضوی*

"من این شعار را برای امسال انتخاب کردم: دولت و ملت، همدلی و همزبانی". عبارتی کوتاه است از پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب حضرت آیة الله خامنه ای مد ظله. عبارتی که خیلی ها قبل از سال تحویل برای دانستن آن کنجکاو شدند. و برای  شنیدن آن در لحظه سال تحویل، لحظه شماری کردند.

این جمله از آنجا که حکیمانه است و از یک حکیم صادر گردیده است؛ تقسیر پذیری بالایی دارد. و هر کسی از ظن خود برداشتی از آن را ارائه می کند. بدون شک بهترین مفسر برای این جمله شخص رهبر عزیزمان است.

ایشان این شعار را در سخنرانی یکم فروردین در جوار مرقد نورانی امام رضا علیه السلام تبیین نمودند. قصد آن داریم که در این نوشتار با استفاده از بیانات رهبری به دید صحیحی درباره شعار امسال برسیم.

الف) انسجام همگانی در پرتوی امر به بزرگ‌ترین معروفها

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر بر کسی پوشیده نیست. و درباره اهمیّت آن احادیث زیادی وارد شده است. تا جایی که حیات دیگر واجبات را مدیون آن دانسته اند. و رهبری به آن نیز اشاره نمودند. در این باره امام محمد باقر می فرمایند: «بِها تُقامُ الفَرائِض»[1] معروف ها و منکرها مصداق های بسیار زیادی دارد. امّا رهبری ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی را بزرگ‌ترین معروفها بیان نموده و فرمودند:

"بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است".

سپس ایشان امر به ‌معروف، و نهی از منکر را انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی تعریف نموده و فرمودند:

" در جامعه‌‌ی ما، در کشور عزیز و پهناور ما، اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه‌ی اجتماعی، از همه‌ی ما انسجام را، هم‌افزایی را، به یکدیگر کمک کردن را میخواهد. دولتها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و لبّ معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ما است".

سپس تذکر دادند:

"این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه‌ی دولتها است؛ دولتهایی هم که بعداً سرِ کار می‌آیند همین خصوصیّت را دارند".

بــ) منطق در بیان و پذیرش انتقادات

یکی از خواسته های همیشگی رهبری انتقاد از مسئولین و نظارت همگانی بوده است. از این رو همدلی و همزبانی به هیچ وجه نباید سدی در برابر انتقاد دانست. ایشان در سخنرانی ابتدای سال نیز به این مهم اشاره نمودند. و شاخصه های انتقاد منطقی را بیان داشتند. که در ادامه بر می شماریم:

داشتن وضع مناسب

بیان در موقعیّت مناسب

به همراه  شکل مناسب

دوری از اهانت کردن و روشهای خشم آلود

ایشان دلیل این چارچوب را حفظ اعتماد عمومی بیان داشته و در توصیه ای به مردم و مسئولان فرمودند:

"من، هم به مردم این توصیه را عرض میکنم که با دولت بایستی مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن گفت، هم به مسئولان کشور – در سه قوّه – این را تأکید میکنم که آنها هم باید با منتقدین خود و با کسانی که از آنها انتقاد میکنند رفتار مناسبی داشته باشند، آنها را تحقیر نکنند، به آنها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است".

ایشان پس از تأکید مجدد به اهتمام همگانی و دوری دو طرف از تخریب، تحقیر و اهانت فرمودند:

"دغدغه داشتن جرم نیست؛ دلواپس بودن جرم نیست. میتوانند کسانی حقیقتاً نسبت به یک مسئله‌ی مهم و حسّاس کشور، احساس دلواپسی و دغدغه‌مندی کنند؛ هیچ مانعی ندارد؛ امّا این به‌معنای متّهم کردن نباشد، به‌معنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد. از آن طرف هم دولت و طرف‌داران دولت به کسانی که ابراز دغدغه و دلواپسی میکنند، بایستی اهانتی نکنند".

در یک کلام

آنچه از نامگذاری امسال و بیانات رهبر عزیزمان در آغازین روز سال جدید فهمیده می شود این است که ایشان مردم را به حفظ نظام اسلامی به وسیله انتقادات دلسوزانه و منصفانه دعوت نمودند. و همچنین مسئولین را به پذیرش منطق محور آن نقدها توصیه نمودند. و همگان را به رعایت ادب و دوری از اهانت، تحقیر و تخریب فراخوانده اند.

 

..................

[1] - کافی، ج ۵ ، ص ۵۶ و وسایل الشیعه ج 16 ، ص 119 ، ح 21132

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29236


منبع این نوشته : منبع 

اسلامی ,نظام ,ایشان ,دولت ,معروف ,مردم ,نظام اسلامی ,بزرگ‌ترین معروفها ,ایجاد نظام ,باید مورد ,قرار بگیرند؛ ,نظام اسلامی و حفظ

 
 
 

آخرین دعای حضرت زهرا سلام الله علیها




هیــــــچ مــــــی دانیــــــد آخــــــریــــــن دعــــــای حضــــــرت مــــادر چـــــه بــــــود؟ 

 

 

 

 

اسماء نقل می کند : در لحظه‏‌های پایانی عمر حضرت زهرا(سلام الله علیها) متوجّه آن بانوی بزرگوار بودم، مشاهده کردم که ابتدا غسل کردند و لباس‌ها را عوض کردند و در خانه مشغول راز و نیاز با خدا شدند. جلو رفتم، دیدم که رو به قبله نشسته و دست‌ها را به سوی آسمان برآورده و چنین دعا می‏‌کند:

 

 

 

 

" اِلهی وَ سَیدی اَسْئَلُکَ بِالذَّینَ اصْطَفَیتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَی فی مُفارَقَتِی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شیعَتِی وَ شیعَةِ ذُرِّیتِی".

 

 

پروردگارا! بزرگوارا! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیدی و به گریه‏‌های حسن و حسین در فراق من، از تو می‏‌خواهم گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشائی.

............ 

 

 

 

منبع: نهج‏‌الحیاة/ ص ۱۴۸

کوکب الدّرىّ / ج ۱، ص ۲۵۴٫

....................... 

حالا بعضی ها مدام چانه بزنند که نوروز مقدم است یا فاطمیه؟!


منبع این نوشته : منبع 

الله علیها ,سلام الله ,زهرا سلام ,حضرت زهرا

 
 
 

تفریح کن!




سلام ودرودبر شما عزیزان.......

 

روز یکشنبه تان شاد شاد شاد........

 

حدیث امروز:::؛؛؛==== 

 

رسول اعظم صلوات الله علیه و آله می فرمایند:

 

 

الهوا و العبوا فإنّی أکره أن یرى فی دینکم غلظة؛

 

تفریح کنید و بازى کنید. زیرا دوست ندارم که در دین شما سخت گیری و خشونتى دیده شود.

 

نهج الفصاحه حدیث۵۳۱


منبع این نوشته : منبع 

 

 
 
 

مدارا کن!




سلام ودرود بر همه دوستان گرامی.......

 

روز شنبه تان پر نور و سرور باد ........

 

حدیث امروز:::؛؛؛===== 

 

رسول اعظم صلوات الله علیه و آله می فرمایند:

اللّهمّ من ولی من أمر أمّتی شیئا فشقّ علیهم فاشقق علیه و من ولی من أمر أمّتی شیئا فرفق بهم فارفق به؛

 

خدایا هر کس عهده دار کار امت من شد و بر آنها سخت گرفت بر او سخت گیر و هر کس عهده دار کار امت من شد و با آنها مدارا کرد با او مدارا کن.

 

نهج الفصاحه حدیث۵۳۰


منبع این نوشته : منبع 

مدارا ,أمّتی شیئا

 
 
 

بازشناسی هنر از منظر شهید آوینی




هنر یاد بهشت است.

 

اشخاص مختلف به خاطر تفاوت در جهان بینی هایشان دارای برداشت های متفاوتی از پدیده ها هستند. و هر آنچه این جهان بینی ها با همدیگر مغایرت داشته باشد؛ فهم ها هم متفاوت تر خواهد بود. در اینجا قصد داریم به بازشناسی هنر از دید شهید آوینی به پردازیم. امید آنکه شاگردان خوبی پای درس سیّد شهیدان اهل قلم باشیم. و از رهروان کوی ایشان به شمار آییم.

هنر در دو بُعد

شهید آوینی هنر را به دو دسته تقسیم نموده اند. تقسیم بندی ای که ریشه در جهان بینی یک فرد مسلمان دارد. ایشان هنر اسلامی- الهی را از مدل غربی- شیطانی جدا نموده و فرموده است :

 "هنر غربی حدیث نفس است، نه حدیث شیدایی حق، هنر غرب بیان خودپرستی انسان امروز است، هنری شیطانی است حال آن که هنر حقیقی حدیث شیدایی حقیقت است...."[1]

سید شهیدان اهل قلم در کتاب آینه جادو هنر الهی را مانند معجزه و هنر شیطانی را سحر، جادو و فریبکاری خوانده و از شباهت این دو خبر داده و بیان نمودند:

"جادوگران نیز با سحر و جادو ظاهرا کاری شبیه به معجزه انبیاء انجام می دهند اما در حقیقت فقط معجزه وجود دارد و سحر و جادو جز فریبی بیش نیست . آفاقِ هنرِ رحمانی و هنر شیطانی نیز خیلی به یکدیگر شبیه هستند اما جز اهل حق کسی آن دو را از یکدیگر تمیز نمی دهد."[2]

 تعریف هنر و هنرمندِ رحمانی

پس از بیان بُعدهای دوگانه هنر می بایست به شناخت هنرِ الهی طبق نظر شهید آوینی پرداخته شود. ایشان هنر را شیدایی حقیقت و هنرمند را عارفی می داند که علاوه بر اهل عرفان بودن، دارای قدرت بیان نیز هست. و این همه توفیقات را عطایی ربّانی به هنرمند بر می شمارد.  در کتاب مبانی نظری هنر می خوانیم :

"هنر، شیدایى حقیقت است، همراه با قدرت بیان آن شیدایى و هنرمند کسی است که علاوه بر شیدایى حق، قدرت بیان آن را نیز از خداوند متعال گرفته است. هر یک از این دو ـ شیدایى حق و قدرت بیان آن ـ اگر نقص داشته باشد، اثر هنری خلق نمی‌گردد. اگر حنجره بلبل بیمار باشد، شیدایى او در درونش حبس می‌شود و فرصت تجلی پیدا نمی‌کند، هرچند که شیدایى در درونش وجود دارد، اما قدرت بیان آن نیست و اگر شیدایى نباشد، از حنجره سالم صدایی برنمی‌آید. اصل لازم شیدایى حق است و قدرت بیان، شرط کافی است."[3]

شهید عزیزمان در شکوائیّه اش از این نالان است  که چرا هنرمندان حاضرند ساخت فیلم تبلیغاتی کالاهایی مثل صابون و... را بر عهده گیرند؛ امّا حاضر به ساخت آثاری با هدف صدور انقلاب و تبلغ فرهنگ مقاومت نمی باشند.[4] ایشان انسان را جدای از تعهدات نمی داند. و هنرمندان امروزی را دعوت به تعهّد و آزاد کردن هنر از قید و بندها نموده و فرمودند:

"این کدام هنر است که برای پروپاگاند تجارتی فوران می‌کند، اما برای عشق به خدا، نه؟ آیا هنرمند با این انتخاب نوع تعهد خویش را مشخص نکرده است؟ حال آن‌که آزادی حقیقی تنها در عشق به خدا است و هنر آن‌گاه حقیقتاً آزاد می‌شود که غایتش وصول به حق باشد."[5]

 


:: برچسب‌ها: چت روم , اول چت , چت روم اول چت , چت روم شلوغ , اول چت , چت روم بزرگ , اول چت , اولین چت روم , چت روم اول چت , اول چت ,
:: بازدید از این مطلب : 335
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 27 فروردين 1394 | نظرات ()

x
با سلام آدرس چت روم عوض شده است برای ورود اینجا کلیک کنید

اول چت

با تشکر مدیریت اول چت