باز با آن دیگری دیدم تورا....
نوشته شده توسط : مروارید شیطون

باز با آن دیگری دیدم تورا.

جای اخم و قهر خندیدم تورا!!

باز گفتی اشتباهت دیده أم.

گفتمت: باشد. بخشیدم تورا.

بازهم این قصه أت تکرار شد.

با رقیبان رفتنت انکار شد.

آنقدر رفتی که دیگر قلب من.

از تو و از عشق تو بیزار شد.

آن رقیبان یک شبت میخواستند.

ذره ذره پاکی أت میکاستند.

شب به مهمان خانه أت مهمان شدند.

صبح اما از بَرَت برخواستند...

آمدی گفتی پشیمانی دگر.

گفتمت توبه به گرگان چاره نیست...

گفتی أم چون کوه ایمانی دگر.

گفتمت: باشد. بخشیدم تورا.

اخم کردم، خندیدم تورا.

زین حکایت چندی نگذشته بود.

باز با آن دیگری دیدم تورا....





:: بازدید از این مطلب : 159
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 مرداد 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








x
با سلام آدرس چت روم عوض شده است برای ورود اینجا کلیک کنید

اول چت

با تشکر مدیریت اول چت